هوالطیف
روز پنج شنبه بیست و سیم اوت مطابق با نهم شعبان المعظم به قصد بلاد سیدنی از شهر خارج شدیم. بر طائر آهنین نشستیم، اندکی خوف نمودیم. غریب چیزی بود
سپیده صبح به شهر وارد شدیم. یکسر به بندر عزیمت نمودیم جهت مشارکت در میتینگ بیطاری ملل. وارد که شدیم احدی به ما التفات نداشت، از بابت یک تلگرام ساده عیش مان منقض گشت. عرض کردند منسوخ شده، تلیفون بزنید. فرمودیم ما خودمان در بلاد فارس که بودیم سل فون داشتیم. دوره آخرالزمان است
ناهار طعام فرنگی بود، به مذاقمان خوش نیامد. لب به اشربه هم نزدیم
عصر بیرون شدیم بقصد تفرج، فتبارک الله احسن الخالقین. انگار کردیم شانگهای است
درشکه ها استر نداشت، اتول می گفتند. شوفور ضعیفه بود، مرحمت نکردیم
نماز عصر هوای وطن کردیم. ترام اشتباهی گرفتیم، نزدیک شد از طیاره جا بمانیم. ده فرسخ راه پیمودیم، خزانه ته کشید. نذر و نیاز کردیم، راپورت رسید کاپیتان مؤخر گشته طیاره معطل است. گفتیم الحمدلله
در عمارت روادید امنیه ما را معطل بسیار نمود، غضب کردیم. مقصود اینکه کوفه بازاری بود
به ادلید که رسیدیم مقرر کردیم من بعد از این بدون ملازمین رکاب جایی نرویم
سپیده صبح به شهر وارد شدیم. یکسر به بندر عزیمت نمودیم جهت مشارکت در میتینگ بیطاری ملل. وارد که شدیم احدی به ما التفات نداشت، از بابت یک تلگرام ساده عیش مان منقض گشت. عرض کردند منسوخ شده، تلیفون بزنید. فرمودیم ما خودمان در بلاد فارس که بودیم سل فون داشتیم. دوره آخرالزمان است
ناهار طعام فرنگی بود، به مذاقمان خوش نیامد. لب به اشربه هم نزدیم
عصر بیرون شدیم بقصد تفرج، فتبارک الله احسن الخالقین. انگار کردیم شانگهای است
درشکه ها استر نداشت، اتول می گفتند. شوفور ضعیفه بود، مرحمت نکردیم
نماز عصر هوای وطن کردیم. ترام اشتباهی گرفتیم، نزدیک شد از طیاره جا بمانیم. ده فرسخ راه پیمودیم، خزانه ته کشید. نذر و نیاز کردیم، راپورت رسید کاپیتان مؤخر گشته طیاره معطل است. گفتیم الحمدلله
در عمارت روادید امنیه ما را معطل بسیار نمود، غضب کردیم. مقصود اینکه کوفه بازاری بود
به ادلید که رسیدیم مقرر کردیم من بعد از این بدون ملازمین رکاب جایی نرویم
والسلام
بتاریخ سیم شهریور ماه سنه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش قلمی شد
No comments:
Post a Comment