وبلاگ دوستمون محمد خضاب در آدلاید
Sunday, September 30, 2007
یاد اون روزها
برای فرصت دیدار یك مرد
نشستم من كنار چاهی از درد
كنارش از دلم تا بی نشانی
ز نخل بی سری دادن نشانی
همو كه مرشد و مرد قدیمی ست
منم آنكه گرفتار یتیمی ست
قدیما هر یتیم با نون وخرما
...قدیما هر یتیمی داشت بابا
نشستم من كنار چاهی از درد
كنارش از دلم تا بی نشانی
ز نخل بی سری دادن نشانی
همو كه مرشد و مرد قدیمی ست
منم آنكه گرفتار یتیمی ست
قدیما هر یتیم با نون وخرما
...قدیما هر یتیمی داشت بابا
شاعر اهل بیت حاج محمد رضا آقاسی
شب خوب خدا
پدر وقتی اذان میگفت غم داشت
صدای دلنشینش زیر و بم داشت
همیشه ذکر مولا بر لبش بود
که مولا مایه ی تاب و تبش بود
پدر می رفت سوی جا نمازش
که بالاتر برد دست نیازش
پدر میگفت با یک صوت غمگین
اغثنی یا غیاث المستغیثین
صدای دلنشینش زیر و بم داشت
همیشه ذکر مولا بر لبش بود
که مولا مایه ی تاب و تبش بود
پدر می رفت سوی جا نمازش
که بالاتر برد دست نیازش
پدر میگفت با یک صوت غمگین
اغثنی یا غیاث المستغیثین
شاعر اهل بیت حاج محمد رضا آقاسی
Friday, September 28, 2007
تصور کن
تصور کن
تصور کن رفته ای تا فراموش کنی اما خود فراموش شده ای
تصور کن رفته ای تا ببخشی اما خود بخشیده نشوی
تصور کن رفته ای تا نیازاری اما خود آزرده شدی
تصور کن که دیگر هرگز نتوانی تصور کنی
... تصور کن
Thursday, September 27, 2007
Tuesday, September 25, 2007
Monday, September 24, 2007
Sunday, September 23, 2007
Friday, September 21, 2007
ميلاد
براي روز ميلاد تن من
نمي خوام پيرهن شادي بپوشي
به رسم عادت ديرينه حتي
برايم جام سرمستي بنوشي
براي روز ميلادم اگر تو
بفكر هديه اي ارزنده هستي
منو با خود ببر تا اوج خواستن
بگو با من كه با من زنده هستي
تولدت مبارک رامین
Saturday, September 15, 2007
عشق
خدایا به آنان که دوست می داری بیاموز که عشق از زندگی برتر است و به آنان که دوست تر داری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است
دکتر علی شریعتی
Saturday, September 8, 2007
آرزو
آرزویم این است
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد
و به اندازه تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد
با تشکر از مونا
Monday, September 3, 2007
Sunday, September 2, 2007
مسافر امام رضا
می دونی میخوام چیکار کنم
میدونی میخوام کجا برم
میخوام برای کفترا یه خورده گندم ببرم
اونجا که گنبدش طلاست با کفتراش پر بزنم
دوسش دارم امامه، در خونشو در بزنم
...
بعضی شبا تو خونمون، بابام به مادرم می گه
میخوام برم امام رضا، بخدا دلم تنگ دیگه
بعضی شبا تو خونمون، بابام به مادرم می گه
میخوام برم امام رضا، بخدا دلم تنگ دیگه
بابام میگه امام رضا، مریضا رو شفا میده
دوای درد مردمو، از طرف خدا میده
میخوام برم به مشهد و یه هفته اونجا بمونم
تو حرم امام رضا نماز حاجت بخونم
...
...بهش بگم امام رضا جونم فدات
...بهش بگم امام رضا جونم فدات
بهش بگم امام رضا مریضا رو شفا بده
دوای درد مردمو از طرف خدا بده
آقا جون میخوام بیام به مشهدت، به طواف کبوترای گنبدت
براش یه کیسه گندم بیارم، خبر از دردای مردم بیارم
بهشون بگم برام دعا کنن اونقدر تا که تو رو رضا کنن
مرحوم حاج محمد رضا آقاسی
مرحوم حاج محمد رضا آقاسی
عاشقانه
و ناگاه عشق پدیدار گشت، همچو اخگری که از خرمن آتش بر دامن تاریکی جهد و جهان را با نور مقدسش روشنی بخشد و یا همچو شهابی ثاقب که در شبانگاهان در دل آسمان هویدا گردد و یا همچون ستاره ای پرفروغ که در آسمان شب چون نگینی می درخشد
'Doubt thou the stars are fire;
Doubt that the sun doth move;
Doubt truth to be a liar;
But never doubt I love.
Hamlet
Saturday, September 1, 2007
حسرت
یادش بخیر اون قدیما، چه عاشقانه لحظه ها رو با تمام وجود زندگی می کردیم. حیف که زود گذشت. کاش می شد برگردم به دوران کودکیم ... کاش
حرف های ما هنوز ناتمام
تا نگاه می كنی وقت رفتن است
باز هم همان حكايت هميشگی
پيش از آنكه با خبر شوی
لحظه عزيمت تو ناگزير می شود
اي دريغ و حسرت هميشگی
ناگهان چقدر زود دير می شود
قیصر امین پور
قیصر امین پور
رد خون افتخاری♪♫
سفرنامه مارکوپولو
چهل و هفت هزار کیلومتر، یعنی هفت هزار کیلومتر بیشتر از طول خط استوا! مسافتیه که تو این هفت ماهه طی کرده ام. اینم نقشه اش
Subscribe to:
Posts (Atom)