Monday, March 29, 2010

بدون شرح

سلام عليكم و با سلام به خدمت حضرت محمد و خاندان پاكش
اينجانب يكي از كارمندان دانشكده هستم و هدف از نوشتن اين نامه تفاوت و بي عدالتي هاي است كه بين بعضي از ما وجود دارد. به عنوان مثال بنده نمي توانم مشغول درس شوم بخاطر اين كه از كارشناسان آزمايشگاه هستم ولي كساني مانند اقاي رامين نژاد مظاهري فرد از دانشكده دامپزشكي چند سالي است گروه را ترك كرده و مشغول دكترا در استراليا هستند هم اكنون نيز كه دكترا را تمام كرده اند از بعضي ها شنيده ام كه فرصت پسا دكترا پيدا كرده وجالب كه اين فرصت اصلا مربوط به رشته ايشان نيست ؟؟؟؟ و ايشان مشغول شده است
به نظر شما اين بي عدالتي نيست چرا ايشان بازخواست نمي شوند كه برگردند و كساني مثل من و خيلي های ديگر حتي نمي توانند داخل ايران دكترا تخصص امتحان بدهند چه برسد به پسا دكترا؟؟؟؟؟ چرا از ايشان در خواست نمي شود كه برگردند و به خدمت مشغول شوند يا ايشان اخراج شوند تا عدالت و قانون براي همه يكسان باشد شايد هم ايشان از رانت استفاده كرده باشند. اگر بيت المال هست كه براي ايشان نيز هست و نبايد تفاوتي از اين نظر باشد مگر 3 سال مرخصي بدون حقوق يك فرد بيشتر مي تواند بگيرد كه ايشان استفاده كرده اند و كسي مثل من...ا
شايد بگويد حسود شده ام كه در جواب مي گويم بله چون بي عدالتي است كه مرا به اين كار واداشته كه نامه بنويسم. اقاي مظاهري فقط با پاچه خواري و غلو در دارا بودن علم به همه چيز رسيده اند ولي ما. ايشان تازه در همه ملاقات ها و تماسهاي خود امثال مرا مورد تمسخر گرفته و ريشخند ميزنند
با توجه به اين كه خدا نظر ما است و در روز قيامت بايد پاسخگو بود لذا مرا واداشت اين نامه را نوشتم كه به در خواست ما رسيدگي شود و ايشان در خواست شود سريع برگردند تا بقيه نيز بتوانند از فرصت استفاده كنند. دست ما كه كوتاه است ولي هر استاد دينداري بايد دنبال اين باشد كه همه يكجور باشيم تا ايراني سربلند داشته باشيم. خواهشمند است از محتواي اين نامه چيزي به اقاي مظاهري نگويد ولي درصورت فهميدن ايشان نيز مشكلي حل نمي شود و اين جمله كه حقيقت تلخ است را به ياد ما مي اورد و در كل اگر من نيز جاي ايشان بودم بايد چنين رفتاري انجام مي شد. هدف ما فثط اطلاع رساني و برقراري عدالت بوده و هست
با تشكر

پی نوشت: امیدوارم این دوست ناشناس تا اندازه ای آرام گرفته باشد. فقط برای خودم متاسفم که قصد برگشتن به آن مملکت را دارم
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم

No comments: