Thursday, April 11, 2013

حکایت (G)



آورده اند که بایزید بسطامی آهنگ حج نمود، مردی را در راه پیش وی آمد. مرد گفت کجا می روی؟ بایزید گفت به حج. مرد گفت چه داری؟ بایزید گفت دویست درهم. مرد گفت من صاحب عیالم و هفت فرزند بی کارم و گرفتار و نیازمند، کمکی نیز به من کن. بایزید گفت دویست درهم را به او دادم، هفت بار به دور او گشتم و بازگشتم که حج من همان بود
عطار نیشابوری
با تشکر از ربکا

No comments: