Wednesday, August 27, 2008

Orla

الان اورلا رو ملاقات کردم، یه دانشجوی ایرلندی که نیمه فلجه ولی از اکثر آدمهایی که تو زندگیم دیدم سرزنده تر و شادابتره. داشت راجع به برنامه های آینده اش و کار و غیره می گفت. ته دلم به حالش غبطه خوردم که اینقدر روحیه اش بالاست، و خدا رو شکر کردم که هیچ بنده ای رو تنها رها نمی کنه

No comments: